برداشت استبدادی از اسلام[1] به تصویر مضحکی از اسلام که اغلب به وسیله‌ی روزنامه‌نگاران و محققان آمریکایی ارائه می‌شود، شباهت دارد، و وقتی که این روزنامه‌نگاران و محققان در مورد قرآن به عنوان مبنای درک‌شان از اسلام به نوشتن می‌پردازند، این شباهت حتی بیشتر می‌شود، چرا که دقیقاً همین قرآن است که بنیادگرایان برای تأیید موضع‌شان به عنوان یک گواه قطعی به آن متوسل می‌شوند. در پی وقایع یازده سپتامبر، این تصاویر مضحک از اسلام به گونه‌ی عجیبی از دو جهتِ کاملاً مخالف عرضه شد، که باید بیش از پیش به آن پرداخته شود.
خالد ابوالفضل در مقاله‌ی با ارزش خود به جنبه‌های متساهلانه‌ی قرآن و دینی را که توسط این کتاب عرضه می‌شود، مورد بحث قرار داده است. او از تعداد زیادی از آیات قرآنی که به طور مداوم به وسیله‌ی بنیادگراهای مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند، غفلت نکرده است، اما تأکید دارد که باید این آیات را در یک بستر تاریخی و اخلاقی گسترده‌تر قرار داد، که بدین وسیله معنایی بسیار متفاوت از تفاسیر استبدادی پیدا می‌کنند. همچنین او استدلال می‌کند که نگرش خام و تقلیل‌گرایانه بنیادگرایان از اسلام به عنوان مجموعه احکام رفتاری ثابت نمی‌تواند در مواجهه با این قرائت‌های اخلاقی و تاریخی دوام بیاورد.
اول اینکه، او استدلال می‌کندکه قرائت اخلاقی به وسیله‌ی خود متن ایجاب می‌شود. از اینروست که در آیه‌ی 135 سوره‌ی نساء عدالت به عنوان عالی‌ترین فضیلت اخلاقی مورد تمجید قرار می‌گیرد. ابوالفضل نتیجه می‌گیرد که قرآن عملاً به مسلمانان می‌گوید که این متن مقدس را با قوه‌ی تشخیص اخلاقی و در پرتو درک‌شان از عدالت قرائت کنند. اگر آنها قرآن را با نگرش اخلاقی مطالعه کنند افق دیدشان از ترجمه تحت‌اللفظی آموزه‌های پراکنده، قانون‌زده و فنی فراتر می‌رود و پیامی را می‌یابند که باعث غنای اخلاقی وتساهل می‌شود.
دومین موضوع، قرائت تاریخی است. ادعای ابوالفضل در اینجا این است که هیچ راه معقول و مناسبی برای درک محتوای آیات قرآنی بدون توجه به بستر تاریخی نزول‌شان وجود نداد، و وقتی ما این آیات را در بستر تاریخی‌شان درک کردیم دیگر نمی‌توان آنها را به عنوان یک سلسله «احکام حقوقی عاری از تعهد اخلاقی و محافظه‌کار» قرائت نمود.
اما استدلال اخلاقی استدلال محکم و قاطعی نیست. از این حقیقت که قرآن عدالت را به عنوان عالی‌ترین ارزش اخلاقی مورد تمجید قرار می‌دهد این نتیجه حاصل نمی‌شود که باید یک اسلام متساهل را از قرآن استنباط نمود. آنچه «عدل» شمرده می‌شود شدیداً محل بحث و اختلاف است، و ممکن است به راحتی ادعا شود که برداشت قرآن از عدالت تنها به وسیله‌ی کسانی می‌تواند تحقق یابد که تمایلات اخلاقی خود را به کنار می‌نهند و از الزامات قانون‌زده‌ی قرائت تحت‌اللفظی پیروی می‌کنند. در فرازی که ابوالفضل ذکر می‌کند، عدالت به روشنی از نفع و علاقه‌ی شخصی متمایز شده است. اما این تمایز، قرائت تحت‌اللفظی را که ابوالفضل با آن مخالف است، رَد نمی‌کند. با این وجود، ظاهرگرایی نفع شخصی را بر فضیلت اخلاقی رجحان نمی‌دهد، بلکه مسلماً می‌پذیرد که نفع شخصی تابع اخلاقیات است. اما آنچه ظاهرگرایی را از مکاتب تفسیری دیگر متمایز می‌کند این است که بر اساس آن، مضمون اخلاق به وسیله‌ی درک ظاهری و تحت‌اللفظی از متن، ثابت و قطعی می‌شود.
قرائت تاریخی ابوالفضل، هم مقبول و هم جذاب است، اما از آنجا که در اینجا بدون هیچ استدلالی صرفاً ادعا شده است، لاجرم باید با ادعاهای مخالف مواجه شود. این ادعاها هم از سوی مطلق‌گراهایی که اساساً به هیچ صورت زمینه‌مندی تاریخی قرآن را نمی‌پذیرند، مطرح شده، و هم از سوی منتقدان غربی‌شان که فاقد همفکری لازم برای پذیرش چنین زمینه‌مندی هستند. برای اینکه بتوان نشان داد که این دو ادعای مخالف، روش‌هایی جزمی (ادعاهای مطلق‌گراها) و غیرمنصفانه (ادعاهای غربی‌ها) در مورد قرائت قرآن هستند، باید استدلالی را برای ادعاهای ابوالفضل پیدا نمود. اگر این استدلال بتواند به عناصری از خود قرآن متوسل شود که به توجیه قرائت زمینه‌مند تاریخی کمک کنند، از استحکام بیشتری برخوردار می‌گردد.
اول اینکه، این حقیقت دارد که آیات مکی به لحاظ ویژگی‌ و محتوا تفاوت زیادی با آیات مدنی دارند. آیات مکی اکثراً فقط به جنبه‌های جهانشمول و معنوی گسترده‌تر دین محدود هستند. آیات مدنی به‌طور خیلی خاص به موضوعات دولت، جامعه، خانواده، و روابط میان اشخاص، شامل روابطی که مسلمانان باید با غیرمسلمانان داشته باشند، می‌پردازند، و آیات مدنی دربردارنده‌ی اکثر فرازهایی هستند که در ارائه تصویر نادرست از اسلام مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند، به ویژه فرازهایی که بی‌عدالتی جنسیتی و روابط خصمانه و تهاجمی با غیرمسلمانان را تأیید می‌کنند. بنابراین، یک توجیه متنی برای نشان‌دادن این موضوع وجود دارد که آیات مدنی در یک بستر اجتماعی و سیاسی خیلی خاص نازل شدند که از زمینه‌ی اجتماعی و سیاسی نزول آیات مکی متفاوت بود، و به طریق اولی، از زمینه اجتماعی و سیاسی جوامع کنونی شرق و غرب تفاوت زیادتری دارد. در مدینه، پیامبر در موقعیتی بود که باید جمعیت زیاد و غالباً بی‌دینی را به دین جدید هدایت کند، جمعیتی که تا حد زیادی صحرانشین بود و تنها از طریق یک احساس تعلق فرهنگی می‌توانست به ثبات معنوی و عملی دست یابد. این احساس تعلق تنها در صورتی می‌توانست ایجاد شود که خود دین در مورد مسائل جامعه، خانواده، روابط جنسی و زناشویی و روابط با جوامع دینی غیرمسلمان که گاهی با خصومت به دین نوظهور واکنش نشان می‌دادند، سخن می‌گفت.
زمینه‌ی تاریخی آیات مدنی که می‌توان آن را یک زمینه‌ی ایمان‌آوری نامید اکنون [پس از فتح مکه] از بین رفته بود، و منطقی است که آیات مکی به عنوان مهم‌ترین ویژگی‌ها و خصایص حاکم بر دین تازه تحکیم‌شده‌ی اسلام باید مورد تأکید قرار می‌گرفتند. نیازی نیست که چنین استدلالی به شکل رَد سرسختانه‌ی آیات مدنی مطرح شود (چنین ردی به‌طور حتم باعث خواهد شد که مسلمانان که مدت‌هاست تحت سیطره‌ی اَشکال قدیم و جدید انقیاد استعماری قرار دارند احساس تدافعی‌تری پیدا کنند)، بلکه باید به گونه‌ای متعادل توجهات را به سمت جنبه‌های متساهلانه اسلام که در وحی‌های آغازین مورد تأکید قرار گرفتند، جلب نمود. مقاله‌ی ابوالفضل به گونه‌ای تحسین‌آمیز این آهنگ و تغییر جهت معتدل را در پیش گرفته است.
عنصر دومی که در قرآن وجود دارد و می‌تواند به استدلال به نفع یک قرائت تاریخی از قرآن کمک کند، جایگاه زمینه‌مند پیامبران و رسالت‌های پیشین و اهل «کتاب» در قرآن است، که قرآن آنها را به‌عنوان پیشینیان مورد تأیید قرار می‌دهد. قرآن اسلام را به لحاظ تاریخی جایگزین این ادیان معرفی می‌کند، اما در این معرفی به طور ضمنی وجود یک ایده و ایده‌آل جایگزین و باز تفسیر تاریخی را تصدیق می‌کند. بنابراین، این ایده و ایده‌آل را نمی‌توان به گونه‌ای جزمی و متعصبانه (آنگونه که به وسیله‌ی بنیادگرایان به صورت غیرنقادانه انجام می‌شود) و به گونه‌ای غیر منصفانه (آنگونه که به وسیله‌ی منتقدان غربی‌زبان بنیادگرایان انجام می‌شود) به عنوان عنصری بیگانه با روح و محتوای قرآن کنار گذاشت.
بنابراین، تا اینجا بحث من در راستای افزودن استدلالی در حمایت از یک نوع قرائت از قرآن بود که هم ضروری است و هم به گونه‌ای شایسته به وسیله‌ی ابوالفضل مطرح شده است. اما لازم می‌دانم نتیجه‌گیری خود را با اشاره به یک نقص اساسی‌تر در مقاله او انجام دهم. مباحث معاصر پیرامون اسلام و قرآن را باید در پرتور درک کامل از یک واقعیت مهم مطرح ساخت، و آن اینکه مشکل واقعی، ارتباط مستقیمی با یک عقیده و یک کتاب ندارد، بلکه در درجه‌ی اول به مسلمانان به عنوان یک ملت و به حیات سیاسی‌شان مربوط می‌شود. حیات سیاسی مسلمانان تا حد زیادی به وسیله‌ی میراث حاکمیت استعمار تعریف می‌گردد و این حاکمیت تا امروز به شکل‌های جدید و پنهان که به خوبی شناخته شده‌اند، تداوم یافته و تنها به وسیله‌ی آمریکایی‌های کوته‌نظر و (با نهایت تأسف) نخبگان فکری در رسانه‌ها و دانشگاه‌ها انکار شده است.
خود ابوالفضل به روشنی به این حقیقت اشاره می‌کند که اکثر مسلمانان بنیادگرا نیستند و از قرآن قرائتی جزمی یا غیرزمینه‌مند و تحت‌اللفظی ندارند. اما این حقیقت مسأله‌ی آشکاری را مطرح می‌سازد. اگر اکثر قاطع مسلمانان بنیادگرا نیستند، پس چگونه گروه بسیار کوچکی از مسلمانان که یک تصویر بسیار گمراه‌کننده از اسلام و کتاب آسمانی‌اش ارائه می‌دهند به زبان گویای اسلام تبدیل شده‌اند؟ پاسخ کاملاً روشن است. هرگاه انتخابات دموکراتیکی چه در پاکستان و چه در هر کشور مسلمان دیگری برگزار شود، این اقلیت بنیادگرا واقعیت خود را نشان می‌دهند: یک گروه غیر مردمی. سابقه موفقیت احزاب و رهبرانی که به‌عنوان نماینده چنین گروه‌هایی در انتخابات دموکراتیک کشورهای اسلامی (هر جا که انتخابات دموکراتیک برگزار شده) شرکت کرده‌اند بسیار ناامید‌کننده و تحقیرآمیز است. پس، نتیجه می‌گیریم که هر کس مانند ابوالفضل به دنبال یک اسلام متساهل است، اسلامی که یک گروه کوچک غیرمردمی نباشد، باید برای یافتن آن تنها به تحقق دموکراسی بیندشد. برای یافتن این اسلام، متفکران اسلامی حتی اگر به هدف تغییر قرائت مسلمانان از قرآن برمبنای زمینه‌های خاص تاریخی قلم می‌زنند، باز هم باید برای دموکراتیک نمودن محیط سیاسی و مدنی انسان‌هایی که قرآن را از آنِ خود می‌دانند، تلاش و قلم‌فرسایی نمایند. اگر جوامع اسلامی در زمینه‌ی تساهل دارای نقطه ضعفی هستند، دلیل آن بیش از آنکه به بعضی از آیات بحث‌انگیز بازگردد، به فقدان همیشگی بسیج دموکراتیک باز می‌گردد؛ و حداقل بخشی از مسئولیت این نقطه ضعف بر گردن نفوذ تاریخی و کنونی اروپا و ایالات متحده، چه از طریق استعمار و چه از راه‌های دیگر، در جوامع اسلامی است.

ارجاعات:
[1]- که گاهی اوقات «بنیادگرایی» نامیده می‌شود.